^مینی تکپارتی از نامجونی^

لب استخر نشسته بودی و شنا کردنش و تماشا می‌کردی..
قطرات آب روی صورتش، هزار برابر جذاب ترش کرده بود
با خودت می‌گفتی، چقد خوش‌بختی که اون و داری...
داخل افکارت بودی که صداش توجهت و جلب کرد:
خوشگلم، بیا توی آب یکم شنا کن..واست خوبه
لبخندی زدی: ولی..می‌ترسم نامجونا
متقابل لبخند گرمی زد: نگران نباش، حواسم بهت هست
لیا: ب..باشه
می‌خواستی آروم وارد آب بشی که یهو دستت رو کشید و باعث پرت شدن یهوییت داخل آب شد...
جیغی کشیدی و لب زدی: پسره‌ی دیوونه
خنده بلندی کرد: آروم باش ، چیزی نشد که
چشم غره‌ای رفتی: آره جون خودت
کمی مکث کردی و با حالت مظلومی گفتی: خب من میترسم
بخاطر مظلومیتت... قند تو دلش آب شد،
لبخندی زد و بغلت کرد: ببخشید کوچولوم
خنده کیوتی کردی و متقابل بغلش کردی:
فدای سرت مونی

حیحییی
سلاممم، چطوریددد؟
لطفا لطفا این دفعه دیگه حتما کامنت بذارید و نظراتتونو بگید:)
بوسبوسبوسبوسسس🥹
دیدگاه ها (۳۲)

بیگ🙂هیت🙂توی🙂ویورس🙂کامنتم رو🙂ریپلای🙂زدهههههه

^تکپارتی از تهیونگ^

سلاممم:)))روزتون خیلی خیلی مبارک باشه عسلیاا 🥹امیدوارم همیشه...

^و آخری:))^

سه پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط